جدول جو
جدول جو

معنی پای خوست - جستجوی لغت در جدول جو

پای خوست
هر چیز که در زیر پای کوفته شده باشد لگد کوب لگدمال پای خاسته پا خسته پای خوست
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پای خست
تصویر پای خست
لگد کوب، لگد مال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای خست
تصویر پای خست
هر چیزی که زیر پا کوبیده و لگدمال شده باشد، لگدکوب، پایمال، برای مثال فراوان کس از پیل شد پای خست / بسی کس نگون ماند بی پا و دست (اسدی - مجمع الفرس - پای خست)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پای خست
تصویر پای خست
((خَ))
لگدکوب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پای خسته
تصویر پای خسته
پای خست پای خسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای خاسته
تصویر پای خاسته
پای خست پای خسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای بوسی
تصویر پای بوسی
عمل بوسیدن پای، زیارت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای خوشه
تصویر پای خوشه
زمین گلناک و مرطوب که بسبب رفت و آمد بسیار خشک و سخت شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاد خوست
تصویر زاد خوست
پیر سالخورده فرتوت، ضعیف ناتوان
فرهنگ لغت هوشیار
((ش ِ))
زمین پر از گل و لای که به سبب تردد مردم و حیوانات خشک و سخت شده باشد
فرهنگ فارسی معین
بوسنده پاظنکه پای کسی را بوسد، پای بوسی تشریف بخدمت: بپا بوس علی بن موسی الرضا مشرف شدم. یا به پابوس کسی رفتن، بخدمت او رسیدن حضور او مشرف شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای بست
تصویر پای بست
مقید، اسیر محبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای خوش
تصویر پای خوش
زمین گلناک و مرطوب که بسبب رفت و آمد بسیار خشک و سخت شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای بست
تصویر پای بست
پابست، برای مثال اول اندیشه وآنگهی گفتار / پای بست آمده ست و پس دیوار (سعدی - ۵۶)، خواجه در بند نقش ایوان است / خانه از پای بست ویران است (سعدی - ۱۵۰)
فرهنگ فارسی عمید
چیزی که در زیر پای کوفته و نرم شده باشد لگد مال پی سپر: چنان بنیاد ظلم از کشور خویش بفرمان الهی کرد پیخست... (عنصری)، عاجز درمانده کسی که در جایی گرفتار آید و نتواند رها شدن پیخسته، بد بو متعفن گندیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی خست
تصویر پی خست
پی خسته، پای خست، پایمال شده، لگدکوب شده، خسته، درمانده، ناتوان، عاجز
فرهنگ فارسی عمید